۱۳۸۹ فروردین ۲۲, یکشنبه

ملک‌مطیعی در سال ۱۳۱۵ در بندر انزلی زاده شد.
بازی در تئاتر را از سال ۱۳۳۰ در رشت و بازی در سینما را از سال ۱۳۵۰ با
یک چمدان سکس به کارگردانی محمد متوسلانی شروع به کار کرد.
این بازیگر سینما در نزدیک به ۵۰ فیلم سینمایی نقش آفرینی کرد ولی آنچه در سالهای اخیر به شهرتش افزود حضور وی در مجموعه های تلویزیونی شب هزار و یکم، زیر آسمان شهر و مدرسه ما بود.
در کارنامه بازیگری چهار دهه اخیر آقای ملک مطعیی فیلم های متنوعی دیده می شود و وی در این مدت هیچگاه فعالیت هنری را ترک نکرد. وی بازی در فیلم هایی نظیر شهر شراب، ماهی ها در خاک می میرند، کلاغ، نفس بریده و فریاد زیر آب را در کارنامه خود دارد که مربوط به سالهای قبل از انقلاب است و آخرین فیلم هایی هم که وی در آنها نقش بازی کرده حلقه های ازدواج و گل بارون است که مربوط به سال گذشته است.
از دیگر فیلم هایی این بازیگر می توان به تفنگ شکسته، مهمانی خصوصی، معما، ترن، جنگلبان، الو الو من جوجه ام، آوای دریا، عروس فراری و خروس جنگی اشاره کرد.
او ۲۱ فروردین ۱۳۸۹ ساعت ۱۴:۵۰ به علت ایست قلبی در بیمارستان دکتر شریعتی تهران درگذشت.

۱۳۸۸ اسفند ۲۴, دوشنبه




یکشنبه 23 اسفند 1388 خورشیدی ، هموندان بیستون و کانون ایران زمین در دانشگاه علم و فرهنگ به پاسداشت زن، این گوهر آفرینش، جشن اسفندگان را برگزار کردند.
در آغاز این جشن در نماهنگی دستور پخت آش اسفندی آموزش داده شد و در ادامه مجری برنامه بانو خاتون شهبازی با تبریک این جشن و نوروز باستانی به اعلام برنامه پرداخت.
سپس آقای امین محمودی دیباچه ای بر تاریخچه ی جشن اسفندگان را برای حاضرین خواندند، و استاد یاوری در باب نوروز ، فرهنگ عامه ی مردم و جشن هاو آیین های ایرانی به سخنرانی پرداختند.( لازم به توضیح است که استاد یاوری در این خصوص کتاب هایی نیز در دست چاپ دارند.)
در ادامه بانو ایراندخت نقالی روایت رزم ایران و توران را اجرا کردند و مجری برنامه اشعاری از مولانا برای عشق خواند.
سپس گروه موسیقی اسفندگان به سرپرستی بانو یسنا خوش فکر به اجرای قطعاتی از موسیقی محلی پرداختند و در آخرین اجرای خود سرود جشن اسفندگان را اجرا کردند.
در ادامه بانو مرجان صادقی داستان رزم گردآفرید را روایت کردند و در پایان آقای فرزین طاهری برای فراموشی خاطرات بد 1388 با گروه خود به اجرای نمایشی کمدی پرداختند.( لازم به ذکر است که این نمایش در رده ی اجراهای تجربی قرار می گیرد.)

۱۳۸۸ اسفند ۷, جمعه


پیشتر پستی گذاشتم "درباره ی سهراب از زبان بانو پوران فرخ زاد" اینک بخش دوم این مصاحبه:
"... این دو عنصر( عنصر مادینه و نرینه) در درونش با هم در تضادند، عنصر مادینه اش فانوسی به دست دارد و روشنایی می آورد و می خواهد او را به طرف زندگی ببرد؛ ولی عنصر نرینه اش تلخ است و زندگی مادی را دوست ندارد، بیشتر مرگ اندیش است.
اگر شهرهای سهراب را با دقت بخوانیم؛ این عنصر مادینه؛ همان زن در نگاه سهراب است؛ زنی قدیمی واساطیری که از دور می آید، با وقار است، مقدس و دست نیافتنی، این عنصر مادینه ی درون سهراب است اما عنصر نرینه اش نه، نمی دونم چرا؟! چرا با هم در جنگ اند؟! شاید باید روانشناسی این موشوع رو تحلیل کند وبکاود.
این مبارزه که زن در آن، به زن شبانه ی موعود تبدیل می شود و در زندگی سهراب زن به این معنا وجود خارجی ندارد و حرفی از عشقی بزرگ نیست، او ازدواج نکرده، البته تمایلات یا حس هایی بوده اما هرگز نه به زبان آمده ونه اجرا شده بلکه در درونش مانده وتبدیل شده به زنی که نماد نیلوفر است و نیلوفر نماد آناهیتاست.
ببینید که زن چه قدر برای او مقدس است یعنی زن به چشم او آناهیتاست؛ خدای بانوی رودها، پاک و درخشان، و سهراب در درون به دنبال او می گردد.چون این تضاد درونی را دارد در برون نمی تواند به آن زن آرمانی برسد همیشه تنها مانده.
شما در کتاب های اول او این تضاد را بسیار می بینید؛ زنی فانوس به دست، که شب ها در خواب به سراغ او می آید و برای همین اشاره می کند که خواب را دوست دارد نه بیداری.
بارها او را دیدم، همیشه چشم هایش به پایین بود. سخن نمی گفت و اگر می گفت به مثقال و با طنزی شیرین .
موجودی غریب بود و برای من تنثیلی از "مرغ معما". بسیار دوست داشتنی بود وکارش هم بسیار ماندگار.
فکر می کنم باید سالها بگذره تا سهراب رو بشناسیم، نه در یک کتاب بلکه در چندین کتاب از سهراب سخن به میان بیاد.
دلم می خواست این وقت رو داشتم و بعلت تشابه فکری که با او دارم کارهای زیادی انجام می دادم. کتابها می شود روی هر شعرش نوشت.
ماندگار و دوست داشتنی ست و من سهراب رو خیلی دوست دارم، بی نهایت.
با سپاس از انجمن بیستون و همکارانشون."

۱۳۸۸ بهمن ۲۸, چهارشنبه



انجمن بیستون در مصاحبه ای با بانو پوران فرخ زاد ازسهراب می پرسد، آنچه در این پست آمده بخش نخست از این مصاحبه می باشد،
بانو پوران فرخ زاد ا ز سهراب اینچنین یاد می کند:

" با وجودیکه الگوپرست نیستم اما پیش از هر چیز باید بگم که با سهراب بسیار نزدیکم تمام فکراشو می فهمم چون مثل فکرای خود ماست.
سهراب شاعری جادوگره، چون از واژه هایی ساده استفاده می کنه ولی به اونها زیبایی و تشخص میده، مثلا ما هیچ وقت به کرکس فکر نمیکنیم یا اونو دوست داشتنی نمی دونیم ولی وقتی سهراب می گه چرا کسی کرکس تو قفسش نگه نمی داره آدم تو فکر میره، یا واژه هایی مثل بند کفش، جالیز خیار قیصی و ... .
واژه هایی از این دست که بسیار مهجورند و اونها رو طوری در شعر میاره که انگار تازه این واژه ها رو کشف می کنی، درست مثل مولوی در زمان خودش که اینگونه نوآوری رو داشته یه جایی از گرمابه حرف میزنه و جایی دیگه از سیخ کباب و ... در اشعار خودش استفاده کرده که در اون زمان بسیار حیرت آور بوده.
سهراب شاعری جستجوگره؛ یعنی به جای اینکه بیشتر به بیرون نگاه کنه درون رو می کاوه و تمام تلاشش برای شناخت خود هست. ما شاعران بزرگ بسیاری داریم اما اونها بیشتر به بیرون نظر کردند، حدیث نفس کردند و بیشتر به اجتماع زمان خود نظر انداختند. اما من سهراب رو بیشتر دوست دارم چون خود من هم اهل درونم نه بیرون، شاید این خودخواهی باشه، نمی دونم؛ خیلی ها سهراب رو دوست ندارند، چرا؟! چون اونو نمی فهمند، کسیکه اهل این کنکاش و جستار در خودش باشه می تونه سهرابو بفهمه اینو بخصوص برای آدم هایی که تجربه ی درونی و عارفانه رو ندارند.
دنیای سهراب دنیایی بوداییست، منتها بودایی مدرن.
اون عاشق زندگی با جسمش هست نه درونش؛ یعنی گرفتار پارادکسیست و این کارش رو زیبا و جذاب می کنه. این دو عنصر ( عنصر مادینه و نرینه اش) در درونش با هم در تضادند."
ادامه دارد...

۱۳۸۸ دی ۱۲, شنبه

برگزاري نمايشگاه بين المللي نقاشي جوانه ها با همكاري انجمن بيستون

زمان
11 تا 18 دي ماه
مكان
كاخ نياوران، تالار آبي

۱۳۸۸ دی ۴, جمعه

درظهیرالدوله

امروز، چهارم دی ماه 1388 خورشیدی، بیستون بر آن شد تا راس ساعت 10:30 دقیقه صبح با گروهی از یاران خود در ظهیرالدوله گرد هم آیند، هر چند به سبب تاخیر یکی از هموندان اندکی شکیبایی پیشه کردیم اما این خواست ممکن شد تا یادی از برخی بزرگان این مرز و بوم آوریم.

هموندان بیستون، چون همیشه، بر خاک فروغ ادای احترام کرده و اشعاری از این بانو بر زبان راندند، سپس بر خاک دیگر بزرگان فاتحه ای خوانده، بر مزار استاد روح الله خالقی سرود میهن سر دادند و با بهار تجدید پیمان کردند.

روحشان شاد، راهشان پر رهرو
سارا
( 8:32 دقیقه شب)

۱۳۸۸ دی ۱, سه‌شنبه




با «فرداي زمين»، آينده‌ي زمين را ببينيم

همايش «فرداي زمين»، چهارشنبه، ٢دي‌ماه در دانشگاه علم و فرهنگ برگزار مي‌شود. در اين همايش پيرامون آن‌چه بر سر زمين و محيط ‌زيستمان آورده‌ايم و آينده‌اي كه اگر مراقب نباشيم، برايش رقم خواهيم‌زد، گفت‌و‌گو خواهد شد.

برنامه های همایش:

سخنرانی
دكتر اسماعيل كهرم، دكتراي محيط‌زيست طبيعي، مژگان جمشيدي، خبرنگار و فعال محيط‌زيست و مونا قاسميان


پخش گفتگو و فیلم

پخش گفت‌و‌گويي با دكتر غلامعلي بسكي كه خام‌گياهخوار اند ونیز، فيلم از يادمان تا خاطره كه ساخته‌ي فرشيد فرجي، مستند‌ساز
نامور كشورمان است، از دیگر برنامه های این همایش خواهد بود.

زمان
اين همايش از ساعت١٤ تا ١٦ و‌٣٠دقيقه در تالار دانشگاه علم‌و فرهنگ برپاخواهد بود و باشندگي براي دوستداران رايگان است.

جایگاه
بلوار اشرفي‌اصفهاني، پس از پل همت،‌روبه‌روي تيراژه، خيابان پارك، كوچه‌ي بهار

اين همايش به كوشش انجمن فرهنگي بيستون، كانون ايران‌زمين و ديده‌بان يادگارهاي فرهنگي ايران، برگزار مي‌شود.